فروش اپل ایدی با کمترین قیمت جهت سفارش پیام بفرستید تا در اسرع وقت در اختیار شما قرار میگیرد
زينب (س) از کجاوه روي آورده سر برادرش را ديد و به سختي پيشاني خود را به چوب جلو کجاوه زد، تا اينکه ديدم خون از زير مقنعه و روسري او بيرون مي شد، و تکه پارچه اي را به آن خون اشاره نمود، يعني تکه پارچه اي روي آن زخم نهاد.
ناگفته نماند: عليا حضرت زينب (س) با آن همه صبر و شکيبايي که داشت چگونه و چرا با ديدن سر و مطهر برادر پيشاني اش را به چوب کجاوه زد، طوري که از آن خون جاري و روان گشت؟ مي توان گفت: از بسياري مصايب و اندوه ها و صبر و شکيبايي و خودداري نمودن خون در قلب و همه جاي بدن او فشار آورد که حتما بايستي حجامت (بادکش کردن و خون گرفتن از بدن به وسيله مکيدن با شاخ و جز آن و تيغ زدن به پوست بدن) يا فصد (رگ زدن) نمود، تا خون از فشار باز ايستد و پيشامدي روي ندهد، و چون وسيله حجامت و فصد نبود، به اشاره سر بريده امام (ع) سرش را به سختي به چوب کجاوه زده تا خون گرفته شده از فشار باز ايستد، و مي توان «فنطحت جبينها» به صيغه مجهول خواند، يعني عليا حضرت زينب (س) چون روي آورد و سرش را از کجاوه بيرون نمود و سر برادرش را ديد پيشاني به چوب جلو کجاوه زده شد، و اينکه به جاي «نطح»، «نطحت» گفته، براي آن است که جبين براي مذکر و مؤنث استعمال شده و و به کار رفته مگر اينکه گفته شود: اين سخن درست نيست براي اينکه جبين که براي مذکر و مؤنث استعمال مي شود به معني جبان و ترسو است نه به معني پيشاني، «والله العالم».
ادامه مطلب...
صفحه قبل 1 صفحه بعد